یــــــه تـــــــــــرس.......!!!!!!
سلام جیگیر مامانی و بابایی ... .. خوبی .. ..ببخشید دیر اومدم ولی بالاخره اومدمممممممممممممممم ......دلم تنگیده بودش برات فدات بشممممم من ......عزیزم ...الان تهنام مث همیشه . ...از صبح تا غروب .....حوصله ام بد جور سر رفته و نیدونم چه کار کنم ......قرار بود برم بیرون که نشدددددد ....میدونی یه چند روزیه یه چیزی فکرم رو خیلی مشغول کرده..... (( ادامه مطلب یادتون نره )) میدونی اون چیه ....اون اینه که یه کم میترسم ...از چی ....خب الان میگم ....فینگیلی ....خب میدونی من چند وقته از خیلی ها میشنوم که بچه بین زن و شوهر رو فاصله میندازه و دیگه مث...
نویسنده :
مامانی *نی نی *
13:05